Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 14 (798 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
erwartungsvoll <adv.> U با چشم داشت [با انتظار]
gespannt <adv.> U با چشم داشت [با انتظار]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Iss den Lachs, denn er hält sich nicht bis morgen. U ماهی آزاد را بخور چونکه تا فردا نمی شود نگه اش داشت.
Ist im Tiefkühler mehrere Monate haltbar. U می توان در یخدان برای چند ماه نگه اش داشت.
Sie hatte eine tiefsitzende Abneigung gegen alles Fremde. U او [زن] تنفر ذاتی برای هر چیزی بیگانه داشت.
Das war abscheulich von ihm. U او [مرد] رفتار خیلی ناپسندی داشت.
Die Polizei war angewiesen, notfalls zu schießen. U پلیس فرمان داشت که در حال لزوم تیراندازی کند.
Wenn die Patienten zu schnell aufstehen, kann es passieren, dass sie ohnmächtig werden. U اگر بیماران سریع بلند بشوند تمایل به غش کردن را خواهند داشت .
Er gestand eine Affäre mit einer Frau aus seinem Büro. U او [مرد] اقرار کرد که با خانمی از دفترش ماجرای عشقی داشت.
Es war ganz anders als an meiner bisherigen Schule. U آنجا خیلی با مدرسه قبلی من فرق داشت.
Die letzte Entscheidung in dieser Angelegenheit liegt beim Richter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
Der Bus hielt an, um zu tanken. U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
Er kam ums Leben, als sein Fallschirm versagte. U بخاطر اینکه چترش کار نکرد [عیب فنی داشت] او [مرد] کشته شد.
Aussicht {f} U چشم داشت
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
2باید همه جوانب این موضوع را در نظر داشت.
2باید همه جوانب این موضوع را در نظر داشت.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com